به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایكنا) از فارس، سخن از بانویی بیهمتاست که زبان همه سخنوران عالم از گفتن فضایلش عاجز و فهم همه نوابغ جهان از درک عظمتش قاصر است.
بانویی بزرگ که سرور زنان جهان نام گرفت، بانویی که ام ابیها بود و مادر پدرش، کفو علی مرتضی(ع) بود و تکیهگاه همسرش، مادر جوانان اهل بهشت بود و غمخوار دخترش زینب(س). فاطمهای که از بدو تولد به نامی نامگذاری میشود که مانع آتش باشد نسبت به شیعیان و پیروانش.
فاطمهای که همزبان ملائکه است و بعد از رفتن پدر بزرگوارش برای دلداری او میآیند و مطالبی از غیب با او در میان میگذارند و یگانه جهان علی مرتضی(ع) کاتب این مطالب درصحیفه فاطمه(س) میشود.
فاطمهای که هر چه از خوبی و فضایل او بگوئیم جا دارد و هرچه کنکاش کنیم، بیشتر به عمق این اقیانوس معرفت پی خواهیم برد که آن را انتهایی نیست زیرا به جمال و کمال خداوندی متصل است که لایزال است.
سخن از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) گفتن و شنیدن برکت است و سعادت، اما سعادتمند واقعی کسی است که دل در گرو این سخنان بگدارد و با تمام وجود در اجرای فرامین آنان بکوشد و خود را شبیه آن بزرگواران كند، کما اینکه در حدیث مشهور است خانمی به نزد حضرت آمده و خواسته شوهرش را عنوان كرد که: آیا ما جزء شیعیان شما هستیم؟ و منظورش این بود که حضرت در صحیفه مدکور تورقی کند و در لیست شیعیان که الی یوم قیامت در آن ثبت و ضبط است، بنگرد و پاسخ گوید. اما جوابی میگیرد که نه تنها برای آن زن و شوهر، بلکه برای همه زمانها و مکانها و برای همه جویندگان پاسخ این سئوال؛ چراغ راهی میشود که بنگرید چقدر نسبت به فرامین ما مطیع هستید، اگر دستورات ما را انجام میدهید و از آنچه نهی کردهایم؛ دوری میجوئید؛ جزء شیعیان و پیروان ما هستید و الا فلا.
پس چه زیباست که شیعه فاطمه(س) از اخلاق، رفتار و کردار فاطمی برای زندگی دنیایش بهره بگیرد تا آخرت خود را نیز آباد کند. فاطمهای که در شب ازدواج که برای هر پسر و دختری از مهمترین شبهای زندگیاش محسوب میشود، سر در گریبان تفکر فرو برده و نگران است. همسرش علی(ع) آن دُر شاهوار علت را جویا میشود که فاطمه جان چه شده است؟ جواب میشنود: علی جان در هنگام انتقال از خانه پدری به سرای شما به یاد مرگ و انتقال از دنیا به جهان آخرت افتادم. پیرامون حال و وضع خود اندیشیدم و پایان عمر را به یاد آوردم. تو را به خدا بیا در آغاز زندگی مشترک به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم.
و من غافل با خود حدیث نفس میکنم که زهرای مرضیه(س) با آن همه فضایل که ذرهای از آن بیان شد، در همه حالات به فکر عاقبت کار است و در افعال خود اندیشه میکند؛ من شیعه فاطمی و علوی چقدر در اعمال و رفتار خود اندیشه میکنم؟ آیا شده در یقینیات خود شک کنم و آن را بر اهل علمی عرضه کنم و ببینم آیا اعتقادات سالمی دارم؟(همانگونه که حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) اعتقادات خود را بر امام زمانش جهت گرفتن تائیدیه عرضه میکرد) یا اینکه در جهل مرکب ماندهام و همه افعال خود را خیر و پاک می بینم و سایرین را ناپاک؟
من شیعه علوی و فاطمی به نمازم چقدر اهمیت میدهم و نماز در زندگی من چه جایگاهی دارد؟ نمازی که میدانم ستون دین من است و میدانم اگر ستون دینم فرو ریزد دیگر چیزی برایم باقی نمیماند که سایر اعمالم را به آن تکیه زده و قائم سازم؟
منی که میدانم شیطان دشمن قسم خورده من است و نهایت تلاش خود را جهت بی دینی و ترویج لاابالیگری به کار میبندد و مهمترین چیز برای ضربه زندن مطمئناً ستون است و شیطان برنامه بسیار گستردهای جهت کاهل نمازی، بی نمازی، نماز بی رنگ و بو، نماز بی خاصیت، نماز بدون اسرار، نماز بدون باطن و … برای من دارد.
فاطمه جان! مادر جان! استمداد ما را بپذیر و دست ما را بگیر که به تنهایی نمیتوانیم دیو نفس خود را که با شیطان رجیم همداستان شده رام نمائیدم و لگام زنیم و به سوی پاکیها رهنمون شویم.
دکتر محمد شریف حسینی