گروه زندگی ـ زهره سعیدی: ظاهرش را برانداز کردم، بیش از هفده سال نمی خورد، لباس هایش تر و تمیز و مشخص بود که از خانواده مرفهی است. دست در جیبش کرد و گوشی موبایلش را خاموش کرد. صحبت هایش را اینطور شروع کرد: «دو سالی است که دست به کارهایی زدم که خودم هم باورش نمیکنم. از دوره مدرسه پدر و مادرم همیشه سرکار بودند و من یا تنها بودم یا منزل مادربزرگم. مدت زیادی با موبایل و لب تابم رفیق شده بودم، دوستانی پیدا کردم که خانواده از آنها بی اطلاع بودند منتها میدانستم که راضی به دوستی من با این قماش آدم نیستند.
برای اولین بار سال گذشته یکی از همین به اصطلاح دوست ها سیگاری دستم داد و من هم برای اینکه کم نیاورم، کشیدم تا الان که دیگر نمیتوانم آن را کنار بگذارم.در برخی میهمانی ها گل و قرص تعارف کردند، از آنها هم نگذشتم، دیگر انگار کسی را نمی دیدم، همیشه سرم در لاک خودم بود، پول هم که از پدرم می رسید، کاری هم با کارشان نداشتم اما دیگر خودم از کارهایم خسته شدم، طوری شده که چند وقت پیش قصد خودکشی داشتم. مادر، پدرم یک چیزهایی متوجه شدند، نگران هستند و من از آنها خجالت می کشم، چون نمیدانند وخامت مشکلات من در چه حد است و چقدر در این منجلاب فرو رفتم. احساس میکنم رها شده ام ، نمیدانم چه کار کنم. مدتی پیش مادرم از من خواست نزد یک روانشناس برویم اما قبول نکردم ، ترجیح دادم تنهایی این کار را انجام دهم تا آنها متوجه نشوند.»
اینها صحبت های یک مراجع نوجوان با یک روانشناس است. مراجعی که با مواجه شدن بحران نوجوانی و بی توجهی های خانواده اش به لحاظ تعاملی و ارتباطی، در مشکلاتی غرق شده که حال مشخص نیست بیرون آمدنش از آن چطور صورت بگیرد. بحران نوجوانی و ویژگیهای نوجوان در دوره بلوغ موارد مهم و آسیب زایی است که والدین باید بدان توجه جدی داشته باشند. متأسفانه خانواده های ما به خاطر فراموش کردن این دوران از سوی خودشان، مشکلات بیشتری برای بچههایشان رقم می زنند و به جای همدلی و کمک به نوجوانشان ، مدام او را شماتت می کنند و اوضاع وخیم تر از قبل می شود.
*مهمترین ویژگی های دوره نوجوانی
همه انسانها با گذر از دوره کودکی، وارد دوره ای میشوند که حدفاصل بین کودکی و جوانی است، یعنی دوره نوجوانی با همه ویژگی های خاص خودش که شامل تغییرات عدیده جسمی، هورمونی، جنسی، شناختی، رشدی و هیجانی، اجتماعی و اخلاقی است. نوجوان در این دوره با فشارهای زیادی از درون و بیرون مواجه میشود که اگر از سوی والدین مورد فهم درست قرار نگیرد، بحران های زیادی گریبانش را میگیرد.
«دکتر علی صاحبی» روانشناس، مدرس و مترجم کتابهای روانشناسی در این باره میگوید: «در دوره نوجوانی فکر یا شناخت به لحاظ تحولی انتزاعی و استنتاجی می شود. تجسمات عالی شرایط خاصی برای ذهن نوجوان ایجاد میکند و در کنارش یک انقلاب هورمونی نیز در بدن نوجوان رخ میدهد. یعنی همه ثبات قبلی به بی ثباتی میانجامد، همه اینها باعث میشود که رابطه نوجوان با خودش و دنیای اطرافش دچار دشواری شود.»
در کنار این مسائل نوجوان در مدرسه نیز با رقابت همسالان روبه رو می شود و خود اضطراب تحصیل از دوره مهد کودک تا مدرسه ، مصاحبه ها و امتحانات و نمرات هزارخوان است که باید رد کند. بنابراین طبیعی است که نوجوان با همه این مسائل روزی به خودش بیاید و بگوید که معنای زندگی اش چیست؟ چرا باید همه اینها را تحمل کند؟
وی می گوید:«پدر و مادری که از کودکی این بچه را در مهدکودک گذاشته و خودشان کار کردند، بعد هم بچه به مدرسه رفته باز هم ارتباط قوی فکری و ذهنی با والدینش نداشته، خیلی شرایط نوجوانی فرزندشان را سخت می کنند.»
*فهم درست از دوره نوجوانی، کلید حل چالش ها
صرف نظر از اینکه والدین در این دوره با چه چالشهایی برای تربیت فرزند نوجوان روبه رو هستند، ما در این گزارش به چالش های خود نوجوان می پردازیم، یعنی شرایط سختی که خود او تجربه میکند. دکتر صاحبی میگوید: «من نوجوان های زیادی را دیدم که به سمت مواد مخدر ، سیگار و چیزهای دیگر مثل الکل کشیده شده اند و آنها را درک می کنم، آنها این رفتارها را به خاطر فرار از فشارهای بیش از اندازه خانواده، جامعه یا چیزهای دیگر از خود نشان میدهند. ما خودمان هم دوره نوجوانی را گذرانده ایم ، بنابراین درک می کنیم اما از بد حادثه پدر و مادرها این شرایط را فراموش می کنند که چه دوران پر تلاطمی خودشان داشته باشند و چقدر این هویت، عزت نفس، تصویر ذهنی یا دشواری های فکری را داشته اند.
امروزه نوجوان های ما با پدیده های نوظهور زیادی روبه رو هستند که در زمان های قبل نبوده و البته هم مواجهه با آن دشوار است، اینها چالش های بنیادینی است که پدر و مادر باید نسبت به آنها آگاهی داشته باشند و بدانند که نوجوانشان چه ذهنیتی دارد. ویژگی های برجسته دوره سنی اش چیست و در قدم اول بستر مناسب را برای رشد سالم او فراهم کنند».
برای گام اول این که پدر و مادر به فهم درست از دوره نوجوانی برسند، اگر فراموش کردند آن را یاد بیاورند تا بتوانند ارتباط درست با نوجوان بگیرند. پدر و مادری که برای اولین بار سیگاری در کیف یا جیب فرزندشان می بینند، باید به این فکر کنند که کجای کارشان لنگیده که فرزندشان این دوست یابی اشتباه را داشته و به سمت مواد مخدر رفته است، پس از آن کمک کنند تا بعد از گرفتن ارتباط، نوجوان بتواند از چالش ها بیرون بیاید.
دکتر صاحبی در این باره میگوید: «اگر والدین نتوانند فهم درست از نوجوان این زمانه به دست بیاورند، کاملا طبیعی است که نوجوان برای آرام کردن خود و از بین بردن نگرانی و اضطراب هایش به سمت مواد مخدر، بازی های رایانه ای، روابط اشتباه با دوستان یا جنس مخالف بروند. بنابراین این آسیب ها پدیده طبیعی نیستند بلکه عوارض ناشی از یک پدیده اند. درصورتی که در منازلمان جو سالم درستی برای ارتباط با نوجوان فراهم باشد، نوجوان به سمت این آسیب ها نخواهد رفت.»
«پیاژه» روانشناس کودک می گوید که تمام ثروت یک کشور نیروی آفرینندگی و خلاقیت نوجوانان آن است، اگر بتوانیم آن را شکوفا کنیم، این کشور در آینده جایی در دنیا خواهد داشت ولی اگر نتوانیم عملا ثروت های طبیعی و مادی و معنوی ما از بین خواهد رفت. چون نسل بعدی نوجوان ما هویت یابی نشده، تنظیم هیجان و مهارت ارتباطی ندارد، حد تعارضات را نمی داند و نمیتواند برای آینده اش برنامه ریزی درست داشته باشد، این نوجوان بعدها بزرگسالی می شود که به هیچ عنوان شایستگی اداره کشور را ندارد.
دکتر صاحبی با انتقاد از پدر و مادرهایی که صبح تا شب کار میکنند و دیگر فرصتی برای برقراری ارتباط با فرزندانشان ندارند، می گوید: «الان همه والدین تلاش میکنند و دوست دارند بچه هایشان سعادت مند شوند تا در سنین میانسالی و پیری به فرزندانشان افتخار کنند. اگر همین پدر و مادر در سنین جوانی نتوانند ارتباط صحیح با بچه هایشان برقرار کنند، رابطه آنها به مشکل میخورد. نوجوان زمانی به سمت دخانیات و میانبرهای منفی دیگر می رود که کانال ارتباطی با والدینش نداشته باشد. میانبر اول شاید مواد مخدر و بعدی ها روابط ناسالم، الکل و مسائل دیگر باشد.»
«ویلیام گلاسر»، روانشناس در این زمینه معتقد است که وقتی رابطه بین والدین و نوجوان قطع می شود، کانال ارتباطی ضعیف شده و عشق و احساس تعلق بچه ها دچار تنش می شود. این نوجوان راه میانبرش می شود مواد مخدر و سپس الکل و رابطه های زودهنگام با جنس مخالف. به خاطر همین لازم است که با کودکمان کودک باشیم، با نوجوانمان نوجوانی کنیم و با او رشد داشته باشیم.
حتی شده پدر و مادر یک برنامه خوب در تلویزیون میبینند که آموزنده است، فرزندانشان را هم برای دیدن آن تشویق کنند نه اینکه مدام پای سریالها و فیلمهای بی سرو ته باشند. با اکثر پدر و مادرهایی که کار فرزندانشان به آسیب های بزرگ تا کوچک رسیده اگر صحبت کنیم، حرف از پول در میان نیست، قطعا اینها کار داشتند و وقت برای تربیت نگذاشتند، از این جلسه به آن جلسه رفتند و دیگر تعاملی بین خود و فرزندانشان برقرار نبوده و نوجوان اینجا وارد چالش ها و بحران های زیاد شده است.
دکتر صاحبی تأکید می کند که برای داشتن تعامل خوب بین والدین و فرزندان باید برای هم وقت کیفی بگذارید. او میگوید: «رستوران رفتن و تلویزیون دیدن ، حتی سینما رفتن وقت کیفی گذاشتن نیست. وقت کیفی یعنی زمانی که دو نفره پدر یا مادربا فرزندش صحبت می کند، درباره دغدغه هایش یا مسائلی که با آن روبه رو شده ، با هم تعامل می کنند. در منزل حین غذا درست کردن، با هم صحبت کردن و درباره مسائل مدرسه با هم تعامل کردن، وقت کیفی گذاشتن است.
*اهمیت همدلی با نوجوان
«دکتر مهدی اسکندری»، روانشناس و مشاور خانواده نیز درباره اهمیت درک بهتر از شرایط نوجوانی میگوید: «در زمانه کنونی با توجه به دغدغه های زیاد دوره نوجوانی، والدین باید درک بهتری از فرزندانشان کسب کنند. من جای خالی این ارتباط را بین والدین و فرزندان می بینم ، ما یک فضای گمشده ای بین من مادر و پدر با نوجوان داریم و این ارتباط خوب شکل نگرفته است و شکاف بین این دو یک صدای اعتراضی از نوجوان می شود. بنابراین ما هر چه کانون پیوستگی عمیق تری داشته باشیم، خانواده مان امن تر خواهد ماند.
در حال حاضر عمده چالش های والدین و نوجوانان برسر این است که بلد نیستند با نوجوان حرف بزنند، او را درک کنند و به او گوش دهند. ما خیلی چیزهای زیادی در کلینیک ها می بینیم که چقدر والدین به جای تربیت نوجوان با او جدل می کنند و روبه رویش قرار می گیرند. بعد هم والدین زمانی که مشکلی پیش می آید میگویند که «این اصلا حالیش نمی شه! در جا و فضای دیگه ای سیر می کنه!» اما به خودشان باز نمی گردند که ببیند چقدر با نوجوانی خود فاصله گرفته اند و نمی توانند ارتباط صحیح با فرزندشان برقرار کنند.خیلی وقت ها نوجوان ها و خانواده ها که به روانشناس مراجعه میکنند، وقتی میشنوند که چه دغدغههایی بچههایشان دارند، تعجب میکنند و به مشاور میگویند، اصلا تصورش هم نمیکردند که چنین مشکلی فرزندشان داشته باشد. این ناشی از عدم فهم درست است.
نکته کلیدی بعدی همدلی با نوجوانی است که دچار اضطراب و بحران شده است. این خیلی مهم اما نادر است که بتوانیم با او همدلی کنیم به جای جدل و نصیحت کردن، او و شرایط روحی و جسمی اش را درک کنیم و به نوجوانمان کمک کنیم تا بر مشکلاتشان به راحتی غلبه کند.»
در نهایت پدر و مادری که یک رابطه دوستانه، منصفانه و منطقی با فرزندان نوجوانشان برقرار میکنند، قطعا آنها به سمت آسیب های دوره نوجوانی گرایش پیدا نمیکنند. بچههایی که تعامل صحیح با والدینشان دارند، فعالیتهایشان را با هم انجام میدهند، از مدرسه رفتن، کلاس های مختلف تا کارهای منزل و تفریحات، بنابراین هیچگاه سمت مواد مخدر، روابط نادرست ، الکل و مسائل دیگر که آسیب برایشان دارد، نخواهند رفت.