به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، ایمان بدون شناخت امام زمان(عج) تحقق نمیپذیرد. در این مجال مختصر به سراغ دلایل عقلانی میرویم تا ثابت کنیم که چرا شناخت امام زمان(عج) واجب است؟
در وهله اول باید گفت؛ علتها و فلسفههایی که برای ضرورت وجود پیامبر گفتهاند، همان علتها برای لزوم وجود جانشین پیامبر نیز صادق است؛ پس بر خداوند متعال و حکیم فرض است که او را نصب کند و بر مردم نیز واجب است که آن امام را بشناسند، زیرا که پیروی کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.
نکته بعدی این است که پیامبر اعظم(ص) بهطور کلی به بیان مسائل دینی پرداختند و البته دستوات دین را به مقداری که مورد نیاز عموم در آن زمان بود، تشریح کردند.(لسان پیامبر لسان اجمال است و لسان امام لسان تفصیل) و علما نیز بر اساس آیات قرآن و روایات معصومین(ع) به اجتهاد میگردازند و تکلیف مسائل جدید را مشخص میکنند اما پارهای مسائل وجود دارد که حتی علما و بزرگان دین برای آنها جوابی ندارند و باید به امام معصوم مراجعه کنند و مطالب مورد نیاز خود را از ایشان بیاموزند، همچنانکه در طول تاریخ غیبت صغری و کبری حضرت حجت(عج) نیز از این دست موارد مشاهده شده است که نمونه آن عالمی است که هنگام مراجعه به ایشان درخصوص فوت زن باردار، حکم به تدفین او میکند و پس از مدتی پیکی به صاحبان عزا میرسد و خبر میدهد که آن عالم فقیه گفت: اول شکم میت را بشکافید و کودک او را بیرون آورید و سپس دفنش کنید. شیخ که متوجه خطای فتوی خود میشود در را به روی خود میبندد و فتوی نمیدهد که از سرف حضرت برای او پیام داده میشود که شما فتوی بده بر اساس اصول و درست کردنش با ما( نقل به مضمون)؛ همچنین تردید نیست که بیانگر احکام دین باید معصوم باشد، تا مردم به گفتههای او اعتماد کنند.
اگر فرض کنیم که علما بتوانند همه احکام را از مبانی دین اجتهاد کنند، باز هم بی نیاز از امام نیستیم؛ زیرا همانگونه که بیان شد – علما نیز از خطا و اشتباه مصون نیستند – و تنها امام معصوم(ع) است که مرجع و پناهگاه همه مردم است و هیچگاه حتی فکر اشتباه هم نمیکند.
حال در زمان ما که محذوم از زیارت یاریم و چشم گنهکارمان یارای دیدار یوسف زهرا(س) را ندارد، اگر کسی بگوید که بودن یا نبودن این امام چه تفاوتی میکند؟ باید به او گفت: اولاً مانع ظهور و آشکار شدن آن حضرت خود مردم هستند. همانگونه که خواجه نصیرالدین طوسی آن شیخ فرزانه قاعده لطف را اینگونه بیان میکند که «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا» لذا وجود امام لطفی از جانب خداوند است و تصرف ایشان در امورات ما لطف دیگری است و دلیل غیبتش ما هستیم! و به همین خاطر است که بزرگان دین گفتهاند که بر مردم واجب است که موانع ظهور را برطرف سازند تا جهان از نور وجود آن سرور کائنات بهره مند شود.
ثانیاً غیبت آن حضرت در همه زمانها و از همه انسانها نیست، بلکه بسیار اتفاق افتاده که بزرگان مومنین به خدمت حضرتش شرفیاب شده و به محضر مقدسش افرادی چون علی ابن مهزیارها و دشتیها و سیدبن طاووسها راه یافتهاند که در کتابهای مرتبط ثبت و ضبط شده است و اینجا فرصت بیان آنها نیست و این حکایات متواتر برای عقلا موجب یقین است.
ثالثاً منافع وجود مبارک آن حضرت منحصر در بیان علوم نیست، بلکه همه آنچه از مبدأ و سرچشمه فیض الهی به مخلوقات میرسد، از برکات وجود اوست که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء».اما ما چقدر غافلیم که به همه چیز توجه داریم و از همه چیز عالم غافلیم.
محمدشریف حسینی
برداشتی آزاد از کتاب مکیال المکارم- قسمت دوم